- 15250
- 1000
- 1000
- 1000
مسخ
آقای جلیلی صاحب یک رستوران پیشرفته در بالای شهر است و یک چرتکه قدیمی ژاپنی با مهرههای سفید براق دارد. او به خاطر باورهای خرافی معتقد است این چرتکه برایش اتفاقهای خوبی رقم می زند....
از ایرانصدا بشنوید
یکی از کارگران رستوران، براثر سهلانگاری، چرتکه را به همراه کتاب مسخ نوشته کافکا، داخل سطل زباله میاندازد. چرتکه به طرز عجیبی ناپدید میشود، اما کتاب به دست آقای عبادی و پسرش (اردشیر) میافتد که درپی یک فکر پلید، زبالهها را جستوجو میکنند.
آقای عبادی گمان می کند که مسخ از سیخ کباب میآید و کتاب درباره دستورهای آشپزی است. او تصمیم می گیرد آن را به همسرش هدیه کند. طاهره، همسرش، نیز کتاب را میخواند؛ اما چون از آغاز تا پایان آن هیچ دستور آشپزی پیدا نمیکند، خشمگین میشود و تحت تأثیر سرنوشت شوم قهرمان داستان، کتاب را به صورت آقای عبادی میکوبد.
در این میان شخصی که خودش را شاهزادهای از کشورهای حاشیه خلیج فارس معرفی می کند، همراه با میمونش وارد تهران می شود تا با آقای جلیلی، صاحب رستورانی پیشرفته در تهران، درباره تأسیس یک رستوران زنجیرهای مذاکره کند؛ اما ناگهان میمون او گم می شود.
این میمون سر از خانه عبادی درمیآورد. عبادی و همسرش نیز گمان می کنند که پسرشان با خواندن کتاب مسخ تبدیل به میمون شده است و ماجرا پیچیدهتر می شود....
آقای عبادی گمان می کند که مسخ از سیخ کباب میآید و کتاب درباره دستورهای آشپزی است. او تصمیم می گیرد آن را به همسرش هدیه کند. طاهره، همسرش، نیز کتاب را میخواند؛ اما چون از آغاز تا پایان آن هیچ دستور آشپزی پیدا نمیکند، خشمگین میشود و تحت تأثیر سرنوشت شوم قهرمان داستان، کتاب را به صورت آقای عبادی میکوبد.
در این میان شخصی که خودش را شاهزادهای از کشورهای حاشیه خلیج فارس معرفی می کند، همراه با میمونش وارد تهران می شود تا با آقای جلیلی، صاحب رستورانی پیشرفته در تهران، درباره تأسیس یک رستوران زنجیرهای مذاکره کند؛ اما ناگهان میمون او گم می شود.
این میمون سر از خانه عبادی درمیآورد. عبادی و همسرش نیز گمان می کنند که پسرشان با خواندن کتاب مسخ تبدیل به میمون شده است و ماجرا پیچیدهتر می شود....
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان