- 25188
- 1000
- 1000
- 1000
دفاع از دیوانگی
در این کتاب وودی آلن با دغدغههای طنز فیلسوفانه، پرسش های زیادی مطرح می کند. او با پرسونای کوچک اندامش با عینک گرد ته استکانی مشکی و صدای نازک و لبخندهای ریزش در فیلمهای دوست داشتنی و به یادماندنیاش جزء نوستالژیهای همیشهی سینماست...
از ایرانصدا بشنوید
وودی آلن (به انگلیسی: Woody Allen) کمدین، بازیگر، کارگردان، نویسنده و موسیقیدان آمریکایی است. آلن فعالیت حرفهای خود را به عنوان نویسنده کتابهای طنز و سپس کمدین روی صحنه آغاز کرد. وی در دههٔ 60 میلادی فعالیت فیلمسازی خود را آغاز کرد. او 19 بار نامزد اسکار و چهار بار برنده آن شده است که این جوایز شامل یک اسکار بهترین کارگردانی و سه جایزه اسکار بهترین فیلمنامه غیراقتباسی است.
در این کتاب گویا، با داستان نویس و طنزپرداز قهاری روبه رو می شویم که همچون جهان سینمایی اش بازتاب دهنده ی همان پرسونای دوست داشتنی وودی آلن در فیلم هایش است؛ (همچون چارلی چاپلین که پرسونای ولگرد را در بیشتر فیلمهایش به نمایش می گذاشت) هرچند در این طنز نوشته ها و در بیشتر مواقع، جای این پرسونا را دیگرانی گرفته اند که آنها به دنیای طنز خود راه داده و با آنها بازی می کند:
شخصیتی خود بیمارانگار، پر از خاطره های دوران کودکی، هنر دوست، دل مشغول روابط با زنها، همواره در حال نق زدن و شِکوه کردن و به شکلی آبزورد پر از اندیشه های فلسفی و خیلی چیزهای دیگر. همه این متنها طنز موقعیت و زبان را با تخیل وودی آلن طوری به هم آمیخته که می تواند گاهی واقعاً خواننده را به قهقهه بیاندازد و هم زمان ذهنش را درگیر کند.
وودی آلن نگاه تیزبینانه و ژرفی درباره زندگی، انسان و روابط انسانی دارد. در داستان هایش نیز جدیتی دارد که نشان می دهد طنز ابزاری برای فرار او از واقعیت های تلخ زندگی است. مثلاً در فیلم آنی هال می گوید:
«یک لطیفه قدیمی است که میگوید، بنده خدایی میرود پیش روانکاو میگوید: «برادرم دیوانه است، فکر میکند مرغ است»، روانکاو به او میگوید «خوب چرا پیش من نمیآوریش». جواب میگیرد: «چون تخممرغهایش را نیاز داریم». خوب فکر کنم این خیلی شبیه نظر من دربارهٔ روابط انسانی است. این روابط کاملاً غیر منطقی و احمقانهاند ولی فکر میکنم که ما آنها را ادامه میدهیم چون به تخممرغها احتیاج داریم».
آنی هال، (1977)
در این کتاب گویا، با داستان نویس و طنزپرداز قهاری روبه رو می شویم که همچون جهان سینمایی اش بازتاب دهنده ی همان پرسونای دوست داشتنی وودی آلن در فیلم هایش است؛ (همچون چارلی چاپلین که پرسونای ولگرد را در بیشتر فیلمهایش به نمایش می گذاشت) هرچند در این طنز نوشته ها و در بیشتر مواقع، جای این پرسونا را دیگرانی گرفته اند که آنها به دنیای طنز خود راه داده و با آنها بازی می کند:
شخصیتی خود بیمارانگار، پر از خاطره های دوران کودکی، هنر دوست، دل مشغول روابط با زنها، همواره در حال نق زدن و شِکوه کردن و به شکلی آبزورد پر از اندیشه های فلسفی و خیلی چیزهای دیگر. همه این متنها طنز موقعیت و زبان را با تخیل وودی آلن طوری به هم آمیخته که می تواند گاهی واقعاً خواننده را به قهقهه بیاندازد و هم زمان ذهنش را درگیر کند.
وودی آلن نگاه تیزبینانه و ژرفی درباره زندگی، انسان و روابط انسانی دارد. در داستان هایش نیز جدیتی دارد که نشان می دهد طنز ابزاری برای فرار او از واقعیت های تلخ زندگی است. مثلاً در فیلم آنی هال می گوید:
«یک لطیفه قدیمی است که میگوید، بنده خدایی میرود پیش روانکاو میگوید: «برادرم دیوانه است، فکر میکند مرغ است»، روانکاو به او میگوید «خوب چرا پیش من نمیآوریش». جواب میگیرد: «چون تخممرغهایش را نیاز داریم». خوب فکر کنم این خیلی شبیه نظر من دربارهٔ روابط انسانی است. این روابط کاملاً غیر منطقی و احمقانهاند ولی فکر میکنم که ما آنها را ادامه میدهیم چون به تخممرغها احتیاج داریم».
آنی هال، (1977)
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
آسیب ها
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان