منو
سردار شهید مجید بقایی

سردار شهید مجید بقایی

  • 4 قطعه
  • 31 دقیقه مدت کتاب
  • 1990 دریافت شده
گوشه‌ای از وصیت‌نامه شهید دکتر مجید بقایی:
بله! ما هم می‌جنگیم و تن به هیچ گونه سازشی نمی‌دهیم و با شعار همیشگی یا فتح یا شهادت می‌جنگیم و بر سیاست «نه شرقی نه غربی» سرسختانه پا می‌فشاریم، چون معتقد به خداییم...

از ایرانصدا بشنوید

شهید دکتر «مجید بقایی» در بهمن 1337 هجری شمسی در خانواده‌ای معتقد و مذهبی در شهر «بهبهان» چشم به جهان گشود. هیچ‌کس نمی‌توانست عظمت روحی نوزاد ناتوان آن روز را در 22 سال بعد شاهد باشد، گرچه از همان ابتدا با رفتار متینش در خانواده و علاقه‌اش به مسائل مذهبی و رعایت آنها در سنین 10-12 سالگی، رشد فکری و فرهنگی او مشخص و نمایان شد.
از تکبیرگفتن در مسجد محل آغاز کرد و تا آخر عمر از مسیر اسلام و پیروی از روحانیت متعهد خارج نشد. هوش سرشار و استعداد بالای وی باعث شد تا تحصیلات کلاس پنجم و ششم (نظام قدیم) را در عرض یک سال، در یکی از مدارس بهبهان بگذارند و سپس رشته ریاضی را برای ادامه تحصیل در دبیرستان انتخاب کند. او در دانشگاه رشته پزشکی را انتخاب کرد. دانشجوی سال سوم رشته پزشکی بود که به عنوان پاسدار عازم جبهه شد. زندگی پرافتخار این شهید بزرگوار پیوسته قرین با عبادت و زهد و خداجویی بود. شهید بقایی هیچ‌گاه خود را در میان عناوین و مقام‌ها گم نکرد و شخصیت والای الهی‌اش را به این مسائل نفروخت. او با تمام امکاناتی که می‌توانست در اختیار داشته باشد، فردی بسیار قانع، متواضع، باوقار، منصف و کم‌توقع بود. قبل از عملیات «والفجر مقدماتی» قرار شد که عده‌ای از مسئولان و فرماندهان نظامی جنگ، دیداری با حضرت امام خمینی(ره) داشته باشند، اما شهید بقایی گفته بود که باید برای شناسایی این عملیات در منطقه بمانم، به همین دلیل او به همراه عده‌ای دیگر از جمله شهید «حسن باقری» در منطقه عملیاتی ماندند و صبح روز بعد به اتفاق ایشان و چند تن از فرماندهان دیگر با دو دستگاه جیپ برای شناسایی منطقه به طرف محل مورد نظر حرکت کردند. شهید بقایی در طی مسیر مشغول تلاوت قرآن و حفظ سوره «والفجر» بود. او به کمک یکی از دوستانش این سوره شریفه را از حفظ می‌خواند. پس از رسیدن به مقصد، همگی از ماشین پیاده شدند و به طرف سنگر دیده‌بانی حرکت کردند. ایشان در بین راه به برادران همراه گفت: آیا می‌شود انسان به این درجاتی که خداوند در قرآن فرموده است، برسد که: «یا اَیتهاالنَّفس المُطمَئنَّه ارِجِعی الی ربِّکِ راضیَهً مرضیهً فَادخُلی فی عِبادی وَادخُلی جَنَّتی» و آیا خدا توفیق این امر مهم را به انسان می‌دهد که به آن مرحله عالی برسد؟ هنوز کلام مجید به انتها نرسیده بود که خمپاره دشمن به نزدیکی آنان اصابت کرد و او جواب سؤال خود را با فوران خون مطهر و قطع پاهایش دریافت و بدین سان عاشقانه و خالصانه به سوی پروردگار خویش پرواز کرد و به درجه قرب و رضوان الهی دست یافت.

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

5

فصل ها

تصاویر

از همین گوینده

کتاب گویا