- 17000
- 1000
- 1000
- 1000
گوهری در صدف جام
این داستان تحولات زندگی «مولانا عبدالرحمن جامی» را از خرجِرد تا مدرسه نظامیه هرات، سالهای طاعون، پیروزی «سلطان حسین بایقرا» و صدارت «میرعلیشیر نوایی» که از مریدان جامی بود و نیز ازدواج او با نوه «استاد کاشغری» را روایت میکند.
از ایرانصدا بشنوید
جامی پس از ازدواج با نوه «استاد سعدالدین محمد کاشغری نقشبندی» صاحب فرزندانی به نام «ضیاءالدین یوسف و صفیالدین» شد که بعدها با تعرض شیخ دروغین روبهرو شدند. وی پس از زیارت کعبه به اتفاق «عبدالغفور لاری»، یار وفادارش، عازم بغداد شد و طی چهارماه و اندی سکونت در آنجا بارها مورد تعرض معاندان فتنهانگیز قرار گرفت؛ چراکه مدحت مولا علی(ع) و فرزندش امام حسین(ع) را کرده بود. سپس از بغداد به تبریز روانه شد. در تبریز دست رد به سینه سفیر «سلطان محمد فاتح»، سلطان عثمانی که خواستار دیدار و سفر او به سرزمین آناتولی شده بود، زد و با نوشتن نامه ای به «زهره»، همسرش، خبر حرکتش را به سوی هرات اعلام کرد تا در خلوت کارهای بزرگ خویش را کامل کند. زهره نیز درحالی که نامه جامی را قرائت می کرد، فاجعه مرگ صفی الدین کوچک او را درهم شکست.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان