- 4216
- 1000
- 1000
- 1000
جانباز شهید مصطفی طالبی
جانباز شهید «مصطفی طالبی»: «باید به یاد داشته باشیم که ائمه برای حفظ اسلام چه مشکلات و مصائبی را تحمل کردهاند و در این روزگار این ما هستیم که باید اسلام ناب محمدی را حفظ کنیم».
از ایرانصدا بشنوید
فرمانده جانباز شهید «مصطفی طالبی» در سال 1339 در خانواده ای مذهبی در شهرستان ملایر، از توابع همدان، دیده به جهان گشود. پدرش نانوا بود. مصطفی در ششسالگی وارد دبستان شد. او در 10 سالگی با برادر خود «محسن» هر روز بعد از مدرسه به نانوایی پدر میرفت و مجبور بود تمام آرد فردای نانوایی را الک کند. بعد از آن می بایست نانوایی و تنور را تمیز میکرد و حدود ساعت 9 به خانه بر میگشت و به درسهای خود می رسید. با همه این مشکلات، تحصیلات خود را تا سطح دیپلم متوسطه ادامه داد.
در سالهای قبل از پیروزی انقلاب، در جلسههای مخفیانه مذهبی شرکت میکرد و در جریان انقلاب اسلامی در مبارزه خیابانی مشارکت فعال داشت و همزمان با تشکیل سپاه پاسداران وارد سپاه شد و با شروع غائله کردستان به مبارزه با ضد انقلاب برخاست.
با شروع جنگ تحمیلی به جبهههای نبرد حق علیه باطل رفت و مدت هشت سال دفاع مقدس را در جبهه گذراند و در عملیاتهای زیادی از جمله «مطلعالفجر، ثارالله، والفجر مقدماتی، بدر، خیبر، رمضان، بیتالمقدس، فتحالمبین، والفجر 2، والفجرهای 4 و 5، کربلاهای 4 و 5 و والفجر 8» شرکت داشت.
این شهید، خود، تعریف کرده که در محاصره دشمن بود و تقریباً خانواده یک ماه از او بیخبر بود. روزی رادیو «بیبیسی» اعلام کرد یک مزدور ایرانی به نام «مصطفی طالبی» را به اسارت گرفتهایم. بعد از یک ماه، شهید با لباسهای خونی و کثیف و سوراخ سوراخ به خانه برگشت. وقتی جریان را پرسیدیم، گفت: «ساکم با تمام اطلاعات محرمانه و اسامی بچهها به آب افتاد و به دست نیروهای عراق رسید. آنها از حضور ما مطلع شدند و مدت یک ماه ما زیر آتش آنها بودیم، تا دست از سر ما برداشتند و رفتند. هر روز تعدادی از بچهها روی پاهایم شهید میشدند. بالاخره بچه های تازهنفس آمدند و ما نجات یافتیم».
در سالهای قبل از پیروزی انقلاب، در جلسههای مخفیانه مذهبی شرکت میکرد و در جریان انقلاب اسلامی در مبارزه خیابانی مشارکت فعال داشت و همزمان با تشکیل سپاه پاسداران وارد سپاه شد و با شروع غائله کردستان به مبارزه با ضد انقلاب برخاست.
با شروع جنگ تحمیلی به جبهههای نبرد حق علیه باطل رفت و مدت هشت سال دفاع مقدس را در جبهه گذراند و در عملیاتهای زیادی از جمله «مطلعالفجر، ثارالله، والفجر مقدماتی، بدر، خیبر، رمضان، بیتالمقدس، فتحالمبین، والفجر 2، والفجرهای 4 و 5، کربلاهای 4 و 5 و والفجر 8» شرکت داشت.
این شهید، خود، تعریف کرده که در محاصره دشمن بود و تقریباً خانواده یک ماه از او بیخبر بود. روزی رادیو «بیبیسی» اعلام کرد یک مزدور ایرانی به نام «مصطفی طالبی» را به اسارت گرفتهایم. بعد از یک ماه، شهید با لباسهای خونی و کثیف و سوراخ سوراخ به خانه برگشت. وقتی جریان را پرسیدیم، گفت: «ساکم با تمام اطلاعات محرمانه و اسامی بچهها به آب افتاد و به دست نیروهای عراق رسید. آنها از حضور ما مطلع شدند و مدت یک ماه ما زیر آتش آنها بودیم، تا دست از سر ما برداشتند و رفتند. هر روز تعدادی از بچهها روی پاهایم شهید میشدند. بالاخره بچه های تازهنفس آمدند و ما نجات یافتیم».
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
نظری ثبت نشده است