- 22470
- 1000
- 1000
- 1000
پهلوان اکبر خراسانی
مردم مشهد بهدلیل یکهتازی قدارهبندها در شهر بست مینشینند و «سید محمود قوچانی» برای تأمین امنیت بهنزد «شاهزاده حمزه میرزا» میرود و با تهدید او حکم ضابطی شهر را به نام «پهلوان» میگیرد تا پهلوان و نوچههایش اوضاع را سامان دهند.
از ایرانصدا بشنوید
از سوی دیگر خبر میرسد که «اکبر»، پسر کوچکتر پهلوان سلیم، دراثر بیماری درگذشتهاست، اما اکبر پیش از انجام مراسم تدفین دوباره زنده میشود. پس از مرگ پهلوان سلیم، پسر کوچکترش اکبر، یاغی میشود و برای خود دارودستهای راه میاندازد و در شهر شرارت میکند.
«پهلوان کاظم»، جانشین پهلوان سلیم که خود را در کجرویهای اکبر مقصر میداند، سعی میکند با پند و اندرز او را به راه بیاورد، اما اکبر در پاسخ او را متهم به ضعف و ترس میکند و چون خود را شایستهی جانشینی پدرش میداند، پهلوان کاظم را به کُشتی دعوت میکند. پهلوان کاظم با این شرط دعوت اکبر را میپذیرد که اگر بر او پیروز شد، اکبر هم دست از شرارت بردارد.
اکبر کُشتی را میبازد، اما زیر بار شروط پهلوان کاظم نمیرود و او را به مبارزه با قداره دعوت میکند. پهلوان اکبر با کمک پهلوان سلیم و سید محمود قوچانی، راه درست را در پیش میگیرد.
در این میان سنگاندازیهای شازده حمزه میرزا هم راه به جایی نمیبرد. اکبر بهدلیل درگیرشدن با تعدادی قزاق، از مشهد متواری میشود، اما با کمک سید محمود قوچانی از شاه اماننامه دریافت میکند.
اکبر در تهران با نام «خلیل» به مصاف «پهلوان یزدی»، پهلوان اول پایتخت، میرود، اما از او شکست میخورد. اکبر با اماننامه به مشهد بازمیگردد. پهلوان اکبر پس از انتقام مرگ ناجوانمردانهی مرشد خود پهلوان کاظم و بازپسگرفتن بازوبند پهلوان اولی خراسان از «پهلوان قباد»، خود را برای رویارویی با پهلوان اول پایتخت آماده میکند. او که یک بار از پهلوان یزدی نامدار شکست خوردهاست، کار سختی در پیش دارد. اکبر امیدوار است با غلبه بر پهلوان پایتخت به وصال «شیرین»، دختر حمزه میرزا، حاکم خراسان، برسد.
«پهلوان کاظم»، جانشین پهلوان سلیم که خود را در کجرویهای اکبر مقصر میداند، سعی میکند با پند و اندرز او را به راه بیاورد، اما اکبر در پاسخ او را متهم به ضعف و ترس میکند و چون خود را شایستهی جانشینی پدرش میداند، پهلوان کاظم را به کُشتی دعوت میکند. پهلوان کاظم با این شرط دعوت اکبر را میپذیرد که اگر بر او پیروز شد، اکبر هم دست از شرارت بردارد.
اکبر کُشتی را میبازد، اما زیر بار شروط پهلوان کاظم نمیرود و او را به مبارزه با قداره دعوت میکند. پهلوان اکبر با کمک پهلوان سلیم و سید محمود قوچانی، راه درست را در پیش میگیرد.
در این میان سنگاندازیهای شازده حمزه میرزا هم راه به جایی نمیبرد. اکبر بهدلیل درگیرشدن با تعدادی قزاق، از مشهد متواری میشود، اما با کمک سید محمود قوچانی از شاه اماننامه دریافت میکند.
اکبر در تهران با نام «خلیل» به مصاف «پهلوان یزدی»، پهلوان اول پایتخت، میرود، اما از او شکست میخورد. اکبر با اماننامه به مشهد بازمیگردد. پهلوان اکبر پس از انتقام مرگ ناجوانمردانهی مرشد خود پهلوان کاظم و بازپسگرفتن بازوبند پهلوان اولی خراسان از «پهلوان قباد»، خود را برای رویارویی با پهلوان اول پایتخت آماده میکند. او که یک بار از پهلوان یزدی نامدار شکست خوردهاست، کار سختی در پیش دارد. اکبر امیدوار است با غلبه بر پهلوان پایتخت به وصال «شیرین»، دختر حمزه میرزا، حاکم خراسان، برسد.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان