- 3992
- 1000
- 1000
- 1000
پرنده آبی
در سرزمین قصه ها پادشاهی دختر بیماری به نام نازبانو دارد و دختر پادشاه هر روز در انتهای باغ به پرنده ها دانه می دهد و یکی از این پرنده های همیشگی پرنده آبی بود که ناز بانو شیفته پرنده آبی است که همیشه در باغ پرواز می کند و به آغوش او می آید
اما یک روز که نازبانو مشغول دانه دادن به پرنده است،پرنده آبی در حالیکه می خواهد النگوی نازبانو را از کنار چشمه بردارد، دختر انعکاس چهره پرنده را در آب پسر جوانی می بیند که ملتمسانه از او کمک می خواهد. نازبانو هر روز به باغ می رود اما از پرنده آبی خبری نیست و دختر در انتظار پرنده آبی بیهوش می شود.
آخرین تجویز طبیب برای نازبانو که تازه به هوش آمده اما نمی تواند سخن بگوید، این است که پیرزنان برای نازبانو قصه بگویند تا او سرگرم شود. در این میان کچل هم سعی می کند مادرش را ترغیب کند تا برای نازبانو قصه بگوید؛ اما از آنجایی که مادر قصه نمی داند کچل را پی قصه گویی می فرستد ...
کچل به باغ مرموزی راه پیدامی کند که کوتوله ها روزها از مردم دزدی می کنند و شب در قصر باغ جشن می گیرند. کچل مادرش را ترغیب می کند که این واقعه را برای نازبانو تعریف کند، اما این کار باعث می شود که دوباره حال دختر پادشاه بد شود و در این میان از کچل خواهش می کند تا او را مخفیانه به باغ ببرد...
اما چرا حال دختر پادشاه با شنیدن داستان کوتوله ها وخیم تر می شود ؟
اما یک روز که نازبانو مشغول دانه دادن به پرنده است،پرنده آبی در حالیکه می خواهد النگوی نازبانو را از کنار چشمه بردارد، دختر انعکاس چهره پرنده را در آب پسر جوانی می بیند که ملتمسانه از او کمک می خواهد. نازبانو هر روز به باغ می رود اما از پرنده آبی خبری نیست و دختر در انتظار پرنده آبی بیهوش می شود.
آخرین تجویز طبیب برای نازبانو که تازه به هوش آمده اما نمی تواند سخن بگوید، این است که پیرزنان برای نازبانو قصه بگویند تا او سرگرم شود. در این میان کچل هم سعی می کند مادرش را ترغیب کند تا برای نازبانو قصه بگوید؛ اما از آنجایی که مادر قصه نمی داند کچل را پی قصه گویی می فرستد ...
کچل به باغ مرموزی راه پیدامی کند که کوتوله ها روزها از مردم دزدی می کنند و شب در قصر باغ جشن می گیرند. کچل مادرش را ترغیب می کند که این واقعه را برای نازبانو تعریف کند، اما این کار باعث می شود که دوباره حال دختر پادشاه بد شود و در این میان از کچل خواهش می کند تا او را مخفیانه به باغ ببرد...
اما چرا حال دختر پادشاه با شنیدن داستان کوتوله ها وخیم تر می شود ؟
از ایرانصدا بشنوید
داستانی که به آن گوش می دهید یک قصه ی عامیانه از خیال نویسنده این نمایش داستانی است که شما را با ذهن و خیالتان درگیر می کند پیشنهاد می کنیم این داستان خیال انگیز را بشنوید و لذت ببرید.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان