- 1012
- 1000
- 1000
- 1000
قسم به خون کاکوهایم
سعید توسلی فرمانده گروهانی که پس از سال ها اسارت به وطن بازگشته است حاظر می شود خاطرات دوران جنگ و اسارت را برای خبرنگاری به نام احسانی بازگو کند.
سعید توسلی که مدتی می شود از اسارت برگشته است و همراه مادرش در یک خانه ی اجاره ای زندگی می کند خبرنگارهای زیادی قصد دارند با او مصاحبه کنند اما او دیگر حاضر به مصاحبه با هیچ خبرنگاری نیست چون دل خوشی از هیچ کدام از آن ها نداشت و تمایل نداشت دیگر با هیچ کدام مصاحبه ای انجام دهد چرا که بسیاری از آن ها حرف های او را صادقانه مطرح نکردند اما او به یک خبرنگار جوان به نام احسانی اجازه مصاحبه می دهد چرا که از صداقت او خوشش می آید و همچنین او از یک روزنامه تازه تاسیس است که مختص بچه های جبهه است برای همین راضی می شود تا برای او از خاطراتش بگوید گروهان سعید توسلی برای شناسایی راهکارهای عملیاتی که در پیش است و هم انهدام سنگرهای تازه تاسیس که مانع جدی بر سر راه عملیات است با گذشت از دشت ها، بیشه ها و رودخانه های طغیان گر و با گذر از کنار سنگرهای دشمن و پیوستن به دیگر رزمنده هایی که از محورهای دیگر حرکت کردند راه خود را به میعادگاهشون با حیدر و همرزمان او هموار می کنند. دلشوره و نگرانی عجیبی در سعید به وجود می آید این همه سکوت و عدم واکنش های دشمن که انگار به خواب مرگ فرو رفته اند او را نگران کرده است که نکند عملیات آن ها توسط دشمن لو رفته است.
سعید توسلی که مدتی می شود از اسارت برگشته است و همراه مادرش در یک خانه ی اجاره ای زندگی می کند خبرنگارهای زیادی قصد دارند با او مصاحبه کنند اما او دیگر حاضر به مصاحبه با هیچ خبرنگاری نیست چون دل خوشی از هیچ کدام از آن ها نداشت و تمایل نداشت دیگر با هیچ کدام مصاحبه ای انجام دهد چرا که بسیاری از آن ها حرف های او را صادقانه مطرح نکردند اما او به یک خبرنگار جوان به نام احسانی اجازه مصاحبه می دهد چرا که از صداقت او خوشش می آید و همچنین او از یک روزنامه تازه تاسیس است که مختص بچه های جبهه است برای همین راضی می شود تا برای او از خاطراتش بگوید گروهان سعید توسلی برای شناسایی راهکارهای عملیاتی که در پیش است و هم انهدام سنگرهای تازه تاسیس که مانع جدی بر سر راه عملیات است با گذشت از دشت ها، بیشه ها و رودخانه های طغیان گر و با گذر از کنار سنگرهای دشمن و پیوستن به دیگر رزمنده هایی که از محورهای دیگر حرکت کردند راه خود را به میعادگاهشون با حیدر و همرزمان او هموار می کنند. دلشوره و نگرانی عجیبی در سعید به وجود می آید این همه سکوت و عدم واکنش های دشمن که انگار به خواب مرگ فرو رفته اند او را نگران کرده است که نکند عملیات آن ها توسط دشمن لو رفته است.
از ایرانصدا بشنوید
سعید توسلی از رزمندگان باهوش و مطلعی است که با آرامش از ارزشهای انقلاب میگوید. نه علاقهای به طرح سختیهای اسارت دارد بلکه با زبانی ساده و دلنشین فقط با عشق تعریف می کند از آرمان هایی که داشته است.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان