- 4861
- 1000
- 1000
- 1000
میثاق
اسکندر پناهی، صاحب معدنی در روستای بزرگ «قلعه کبود» است که با اعمال زور در دل مردم روستا وحشت ایجاد کردهاست. وی حتی زمینهای دیگران را خریده و قصد دارد تا مسیر رودخانه را عوض کند که این کار منجر به خشک شدن زمینهای کشاورزی میشود.
از ایرانصدا بشنوید
اسکندر پناهی، صاحب معدنی در روستای بزرگ «قلعه کبود» است که با زور و ستم در دل مردم رعب و وحشت ایجاد کرده؛ بهطوریکه کسی جرئت مقابله با او را ندارد. او حتی زمینهای دیگران را خریده و قصد دارد مسیر رودخانه را عوض کند که این کار منجر به خشک شدن زمینهای کشاورزی میشود.
الیاس مددی، معلم روستا و چند نفر دیگر سعی دارند مردم را آگاه کنند، چون اگر از تفرقه و اختلاف دست برندارند، هرگز حریف اسکندر نمیشوند.
عدهای از اهالی، از روی ناچاری، روستا را ترک میکنند و عدهای از ترسشان حرفی نمیزنند. دیگران هم بهدلیل قدرت و هیبت اسکندر و افرادش، همراه او میشوند.
نصیر که پیش از این کارگر معدن بود، با حیله مواد انفجاری را از معدن میدزدد و در فرصتی مناسب آنها را به کار میگیرد و نقشههای اسکندر را نقشبرآب میکند. در این میان خودش هم کشته میشود. از این راز فقط ابراهیم نوجوان خبر دارد.
ازطرفی مهندس جوانی بهکمک اسکندر میآید؛ به همین سبب مردم به او بیاعتنایی میکنند و از او نفرت دارند. مهندس در صحبتی با معلم و قهوهچی از آنها میخواهد که به دوستی و اتحاد مردم کمک کنند تا او هم خبرهای خوبی برای آنها بیاورد... .
الیاس مددی، معلم روستا و چند نفر دیگر سعی دارند مردم را آگاه کنند، چون اگر از تفرقه و اختلاف دست برندارند، هرگز حریف اسکندر نمیشوند.
عدهای از اهالی، از روی ناچاری، روستا را ترک میکنند و عدهای از ترسشان حرفی نمیزنند. دیگران هم بهدلیل قدرت و هیبت اسکندر و افرادش، همراه او میشوند.
نصیر که پیش از این کارگر معدن بود، با حیله مواد انفجاری را از معدن میدزدد و در فرصتی مناسب آنها را به کار میگیرد و نقشههای اسکندر را نقشبرآب میکند. در این میان خودش هم کشته میشود. از این راز فقط ابراهیم نوجوان خبر دارد.
ازطرفی مهندس جوانی بهکمک اسکندر میآید؛ به همین سبب مردم به او بیاعتنایی میکنند و از او نفرت دارند. مهندس در صحبتی با معلم و قهوهچی از آنها میخواهد که به دوستی و اتحاد مردم کمک کنند تا او هم خبرهای خوبی برای آنها بیاورد... .
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان