منو
دور اما نزدیک

دور اما نزدیک

  • 7 قطعه
  • 136 دقیقه مدت کتاب
  • 3951 دریافت شده
نعمت که در راه اندازی ماشین های سنگین مهارت و تبحر دارد، در تعمیرگاه ترابری لشکر کار می کند. هم زمان با مأموریت او در منطقه، مادرش در شیراز به علت ناراحتی قلبی در بیمارستان بستری می شود و این در حالی است که عملیاتی بزرگ در راه است....

از ایرانصدا بشنوید

نعمت در تعمیرگاه ترابری لشکر کار می کند. وی در راه اندازی ماشین های سنگین مهارت و تبحر خاصی پیدا کرده است؛ به گونه ای که بدون او تعمیرگاه ترابری لشکر کاری از پیش نمی برد. هم زمان با مأموریت او در منطقه، مادرش در شیراز، به علت ناراحتی قلبی، در بیمارستان بستری می شود.
دایی قادر که تعمیرگاه ماشین های سنگین در شیراز دارد و نعمت نزد او شاگردی کرده است، پس از آمدن او به منطقه جنگی کار و کاسبی اش کساد شده است به همین خاطر سعی می کند با تلفن و نامه نعمت را به شیراز بکشاند.
لشکر به دستور فرمانده کل، آماده انجام یک عملیات گسترده در ماه مبارک رمضان می شود و همه نیروها در آماده‌باش قرار می گیرند. امکان رفتن هیچ نیرویی به مرخصی وجود ندارد. ناصر، دوست صمیمی و همکار نعمت در تعمیرگاه، ماجرای بستری شدن مادر نعمت در بیمارستان را به حاج قاسم، فرمانده ترابری، اطلاع می دهد. حاج قاسم هم از نعمت می خواهد با توجه به آماده‌باش لشکر برای چند روز به شیراز برود و بازگردد؛ این درست زمانی است که حاج آقا اسدی، فرمانده لشکر، به او اطلاع می دهد که زبده‌ ترین نیرویش را برای راه اندازی لودری متعلق به نیروهای عراقی آماده کند تا لودر را از مسیر عملیاتی رزمندگان کنار ببرد. حاج قاسم تنها نیروی قابل اطمینان و متبحر ترابری، یعنی نعمت را برای این عملیات در نظر گرفته و از او می خواهد که از رفتن به مرخصی صرف نظر کند و با بچه های اطلاعات عملیات برای راه اندازی لودر به خط مقدم برود....

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

3

محتوا و داستان

3

فصل ها

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • صداگذاری بسیاربدبوده است فقط به زورخودم راقانع کردم که به داستان گوش دهم مخصوصا دستیار نعمت اسماعیل که واقعا رواعصابه.
  • سلام ببخشید ناصر را اشتباهی اسماعیل گفتم واقعا این ناصررومخه بااین سوتی دادنش بلدوزری که برای عملیات رمضان ۶۱تعمیرمیشود به مش رحیم میگویدچکارش کردی کجابوده کربلای ۴بوده کربلای ۴سال ۶۵بوده ها!!!

تصاویر

کتاب گویا