برادر و خواهری بودند به نامهای ماتیو و ماریلا که سالهای سال بود که تنها زندگی می کردند اونها یک روز تصمیم گرفتند پسری را از پرورشگاه پیش خود بیاورند.
از ایرانصدا بشنوید
ماتیو به پرورشگاه رفت تا پسر را به خانه بیاورد اما پرورشگاه به اشتباه دختری را به آنها سپرد. ماتیو هم دختر را سوار کالسکه اش می کند و به خانه، پیش خواهرش می آورد. اسم دختر، آن شرلی بود. آن شرلی خیلی خوش زبان و سرحال بود و ماتیو از او خوشش آمده بود ...
این کتاب گویا بخشی از داستان آن شرلی است که مناسب خردسالان و کودکان است.
این کتاب گویا بخشی از داستان آن شرلی است که مناسب خردسالان و کودکان است.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان