منو
دریا

دریا

  • 8 قطعه
  • 135 دقیقه مدت کتاب
  • 2828 دریافت شده
رمان «دریا» درباره‌‌ی یک تاریخ‌‌شناس هنری «مکس موردن» است؛ مرد ایرلندی میان‌سالی که به شهر ساحلیِ دوران تعطیلات تابستانی کودکی‌اش بازگشته‌‌است تا با غم از دست دادن همسرش کنار بیاید.

از ایرانصدا بشنوید

مکس موردن، پس از مرگ همسرش، به خانه‌ای مراجعت کرده‌است که 50 سال پیش روزهای خاطره‌انگیزی را در آن‌جا پشت‌‌سر گذاشته بود. در آن خانه خانواده‌‌ی «گریس» تابستان‌ها را سپری می‌کردند و راوی با افراد آن خانواده انس و الفتی داشت.
راوی هم‌اکنون بیمار است و دختری 24ساله دارد. در آن خانه «دوشیزه باباسول» و مستأجری به نام «سرهنگ بلاندن» به‌‌سر می‌برند. این دوشیزه در آن سال‌ها با نام «رز» به خانواده‌‌ی گریس خدمت می‌کرد و افراد خانواده، به‌خصوص دوقلوها، برخورد مناسبی با او نداشتند.
راوی در آن زمان به رازی درباره‌‌ی رز پی برد و سخنان بریده‌‌بریده‌‌ی او را با خانم گریس درباره‌‌ی «کارلو»، پدر خانواده، شنید. راوی راز را با «کلوئه»، دختر خانواده در میان گذاشت. یک بار که راوی و کلوئه و «مایلز» در کلبه‌ای چوبی و متروکه نشسته بودند و رز را می‌پاییدند، رز به‌سراغ آن‌ها رفت و بین او و کلوئه درگیری ایجاد شد؛ سپس کلوئه و مایلز برای شنا به دریا رفتند... هم‌زمان راوی روزهای آخر زندگی همسرش «آنا» را به‌خاطر می‌آورد و باز به صحنه‌‌ی به‌‌آب‌‌زدن کلوئه و مایلز فکر می‌کند.

* درباره‌‌ی کتاب:
«دریا» سیزدهمین رمان «جان بَنویل» است که در سال 2005 منتشر شد و در همان سال «جایزه‌‌ی بوکر» را برای نویسنده‌اش به ارمغان آورد. «کپلر»، رمان دیگر او، نیز در سال 1981 برنده‌‌ی جایزه‌‌ی «گاردین» شد. این رمان درخشان جزو بهترین آثار این نویسنده‌‌ی چیره‌دست است که درباره‌‌ی عشق، فقدان و قدرت غیرقابل پیش‌بینی حافظه است.
کتاب ‌«دریا» از معروف‌ترین و پرخواننده‌ترین آثار ادبیات در جهان به‌شمار می‌رود. این اثر افزون‌‌بر شهرت جهانی به چند زبان ترجمه و منتشر شده‌‌‌است.

* درباره‌‌ی نویسنده:
«جان بَنویل» در سال 1945 در «وکس‌فورد» ایرلند متولد شد. پدر بنویل دفتردار و مادرش خانه‌دار بود. بنویل تحصیلات دانشگاهی ندارد. او در مدرسه‌‌ی برادران مسیحی و در کالج «سنت پیتر» آموزش دیده‌‌است. جان از 18سالگی محل زندگی‌اش را ترک کرد و چندسال بعد شغلی به‌عنوان کارمند شرکت هواپیمایی به‌‌دست آورد. در سال 1984، به عضویت انجمن ایرلندی هنر درآمد، اما در سال 2001 استعفا کرد. او همچنین در سال 2007 به‌‌عنوان عضو افتخاری خارجی آکادمی آمریکایی علوم و هنر انتخاب شد. او در حال حاضر ساکن «دوبلین» است. بنویل دو پسر از همسر دومش و دو دختر از ازدواج اولش دارد.
جان با نام مستعار «بنجامین بلک» داستان‌های جنایی می‌نویسد و به‌عنوان نویسنده‌‌ی داستان‌های پلیسی مورد تحسین قرار گرفته‌‌است؛ رمان «مرگ در تابستان» را با نام مستعار «بنجامین بلک» در آمریکا منتشر کرد.
او تاکنون آثار متعددی منتشر کرده‌است. رمان «کتاب مستند» او در سال 1989 نامزد دریافت جایزه‌‌ی ادبی «من بوکر» بود، اما 16 سال بعد توانست این جایزه را به‌‌سبب نوشتن رمان «دریا» از آن خود کند. او همچنین در سال 1981 جایزه‌‌ی «گاردین» را برای نگارش رمان «کپلر» دریافت کرد.
تاکنون چندین فیلم‌ و مجموعه‌‌ی تلویزیونی برپایه‌‌ی آثار جان بنویل ساخته شده‌است. از مهم‌ترین فیلم‌های سینمایی می‌توان به بازتاب (1984 / کوین بیلینگتون)، دورنمای دریا (1994 / سالیوان تادئوس)، سپتامبر سال گذشته (1999 / دبورا وارنر) و دریا (2011 / دبورا وارنر) اشاره کرد.
در کارنامه‌‌ی ادبی جان بنویل می‌توان به جایزه‌‌ی یادبود «دکتر کوپرنیک» (1976)، جایزه‌‌ی «کتاب سال ایرلندی» (2006)، «انجمن سلطنتی ادبیات یاران» (2007) و جایزه‌‌ی افتخاری «انجمن دانشگاه فلسفی» (2009) اشاره کرد.
دیگر آثار این نویسنده عبارت است از: «کتاب شواهد» (1989)، «اشباح» (1993)، «آتنا» (1995)، «ارک» (1996)، «کفن» (2002) و «بی‌‌نهایت» (2009).
رمان‌های «کریستین فالز» (2006)، «قوی نقره‌ای» (2007)، «لمور» (2008)، «مرثیه‌ای برای ماه آوریل» (2010) و «مرگ در تابستان» (2011) با نام مستعار «بنجامین بلک» از آثار منتشرشده‌‌ی این نویسنده‌‌ی ایرلندی است.

*کتاب:
The Sea (2005)

*فیلم:
The Sea (2011)

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

4

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • بسیار عالی و یا تشکر از عوامل ایران صدا خداییش دیگه کتابی نمونده که گوش نکرده باشم گاهی میرم چندتایی دانلود میکنم ولی گوش که میدم میبینم قبلن گوششون دادم اکثرا. ملایری
  • ن⁣ام نویسنده وی⁣لی⁣ام ج⁣ان بنوی⁣ل ⁣است چر⁣ا -منوی⁣ل- قید شده
  • بسیار زیبا .سپاس. مینا
  • خوب بود مخصوصا با صدای دلنشین استاد 🌹
  • جالب بود به شنیدنش می ارزید (ر_قاین)
  • برای من جالب نبود، اصلا جذب داستان نشدم‌. خیلی حوصله سر بر و ساده بود‌. باتشکر از ایرانصدا (م.دهباشی)
  • داستان دوست نداشتم
  • خوب بود و دلنشین
  • خیلی کتاب زیبا و عمیقی بود، مخصوصا اواخر فصل چهارم پرسشهایی مطرح میشه که آدم واقعا به فکر فرو میره...من دوستش داشتم.
  • عالی بود موسیقی هم نسبتا خوب بود. صدای عالیجناب رضوی هم که مُسَکِن هر درده.برقرارباشید(محمدرضازحمتکش)
  • باتشکر از همه پرسنل خودتان میفرمایید روایت شب پس لطفا موزیک های بلند وناهنجار را حذف فرمایید ، ممنون از شما واز صدای گرم استاد رضوی

تصاویر

از همین گوینده

کتاب گویا