- 24469
- 1000
- 1000
- 1000
ظلمت در نیمروز
این کتاب داستان زندگی بلشویکی به نام «روباشوف» را روایت میکند که حکومت شوروی او را طرد کرده، به زندان انداخته و به اتهام خیانت، محاکمه کرده است.
از ایرانصدا بشنوید
داستان مربوط به مردی است به نام «روباشوف» که در پیروز شدن انقلاب نقش مهمی داشت، ولی مثل خیلی از دوستان انقلابیاش بهسبب تسویههای سیاسی «استالین» به اتهامات واهی بازداشت شد. یکی از اتهامهای او تلاش برای سوء قصد به جان استالین است که در صورت وادار کردنش به اقرار واهی در این مورد، محکوم به اعدام میشود.
در زندان یکی از همرزمهای قدیمیاش، ایوانف، بازجویش بود که تلاش میکرد روباشوف را از خطر صدور حکم اعدام نجات دهد، اما مدتی بعد ایوانف به جرم همکاری با روباشوف و کوتاهی در خصوص پروندهی او تیرباران میشود و مسئولیت بازجویی از روباشوف به جوان بسیار خشنی سپرده میشود که برای شکستن روحیهی متهم و اجبارش به اقرار واهی مهارت خاصی دارد و او روباشوف را مجبور میکند به تک تک اتهامها اقرار کند.
* دربارهی کتاب:
«آرتور کوستلر» در ابتدای «ظلمت در نیمروز» نوشته است که شخصیتهای این داستان خیالیاند و شرایط تاریخی که آنها را به عمل واداشته، واقعی است. کتاب، اتفاقات شوروی در سال 1938، یک سال قبل از شروع جنگ جهانی دوم را بازنمایی میکند.
شخصیت اصلی داستان، یکی از رهبران انقلاب 1917 است که حالا گرفتار زندان و حکمی سنگین شده و جزئیاتی تکاندهنده و آشنا از زندان را برای خواننده شرح میدهد.
کوستلر ظلمت در نیمروز را به زبان مادریش، آلمانی، نوشته است و «دافنه هاردی» در سالهای 1939 و 1940 زمانی که با کوستلر در پاریس زندگی میکرد، آن را به انگلیسی ترجمه کرد و پس از فرار به انگلیس، در زمان اشغال پاریس در جنگ جهانی دوم، آن را منتشر کرد؛ اما نسخهی اصلی کتاب گم شد و نسخهی آلمانی فعلی آن از روی متن انگلیسی بازگردانی شده است.
* دربارۀ نویسنده:
آرتور کوستلر (زادهی 5سپتامبر1905 در بوداپست - درگذشتهی 1مارس1983 در لندن) داستاننویس، وقایعنگار و روزنامهنگاری از یهودیان مجارستان بود که در سال 1945 تابعیت انگلیس را به دست آورد. کوستلر در جوانی از طرفداران سرسخت کمونیسم بود و در 1931 به حزب کمونیست آلمان پیوست، اما هفت سال بعد در بحبوحۀ دادگاههای مسکو از حزب جدا شد و در باقی عمر خود به یکی از مخالفان آشتیناپذیر استالینیسم و یکی از فعالان ضدکمونیست تبدیل شد. شاهکار او رمان «ظلمت در نیمروز» است که به پردهی آهنین و محاکمات فرمایشی در شوروی دوران استالین میپردازد.
آرتور کوستلر در بوداپست (امپراتوری اتریش - مجارستان آن زمان) در یک خانوادهی آلمانی زبان یهودی متولد شد. پدرش هنریک، مخترع و صنعتگر موفق بود.
آرتور کوستلر در 1983 در حالی که به سرطان خون مبتلا شده و پارکینسون نیز زمینگیرش کرده بود، به همراه همسر سومش، سینتیا، داوطلبانه به زندگی خود پایان داد.
در زندان یکی از همرزمهای قدیمیاش، ایوانف، بازجویش بود که تلاش میکرد روباشوف را از خطر صدور حکم اعدام نجات دهد، اما مدتی بعد ایوانف به جرم همکاری با روباشوف و کوتاهی در خصوص پروندهی او تیرباران میشود و مسئولیت بازجویی از روباشوف به جوان بسیار خشنی سپرده میشود که برای شکستن روحیهی متهم و اجبارش به اقرار واهی مهارت خاصی دارد و او روباشوف را مجبور میکند به تک تک اتهامها اقرار کند.
* دربارهی کتاب:
«آرتور کوستلر» در ابتدای «ظلمت در نیمروز» نوشته است که شخصیتهای این داستان خیالیاند و شرایط تاریخی که آنها را به عمل واداشته، واقعی است. کتاب، اتفاقات شوروی در سال 1938، یک سال قبل از شروع جنگ جهانی دوم را بازنمایی میکند.
شخصیت اصلی داستان، یکی از رهبران انقلاب 1917 است که حالا گرفتار زندان و حکمی سنگین شده و جزئیاتی تکاندهنده و آشنا از زندان را برای خواننده شرح میدهد.
کوستلر ظلمت در نیمروز را به زبان مادریش، آلمانی، نوشته است و «دافنه هاردی» در سالهای 1939 و 1940 زمانی که با کوستلر در پاریس زندگی میکرد، آن را به انگلیسی ترجمه کرد و پس از فرار به انگلیس، در زمان اشغال پاریس در جنگ جهانی دوم، آن را منتشر کرد؛ اما نسخهی اصلی کتاب گم شد و نسخهی آلمانی فعلی آن از روی متن انگلیسی بازگردانی شده است.
* دربارۀ نویسنده:
آرتور کوستلر (زادهی 5سپتامبر1905 در بوداپست - درگذشتهی 1مارس1983 در لندن) داستاننویس، وقایعنگار و روزنامهنگاری از یهودیان مجارستان بود که در سال 1945 تابعیت انگلیس را به دست آورد. کوستلر در جوانی از طرفداران سرسخت کمونیسم بود و در 1931 به حزب کمونیست آلمان پیوست، اما هفت سال بعد در بحبوحۀ دادگاههای مسکو از حزب جدا شد و در باقی عمر خود به یکی از مخالفان آشتیناپذیر استالینیسم و یکی از فعالان ضدکمونیست تبدیل شد. شاهکار او رمان «ظلمت در نیمروز» است که به پردهی آهنین و محاکمات فرمایشی در شوروی دوران استالین میپردازد.
آرتور کوستلر در بوداپست (امپراتوری اتریش - مجارستان آن زمان) در یک خانوادهی آلمانی زبان یهودی متولد شد. پدرش هنریک، مخترع و صنعتگر موفق بود.
آرتور کوستلر در 1983 در حالی که به سرطان خون مبتلا شده و پارکینسون نیز زمینگیرش کرده بود، به همراه همسر سومش، سینتیا، داوطلبانه به زندگی خود پایان داد.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان