- 29484
- 1000
- 1000
- 1000
یک آدم چقدر زمین میخواهد؟
این کتاب گویا قصهی «پاهوم» یکی از هزاران دهقان فقیر روسی است که از صبح تا شب در مزرعه کار میکنند، ولی هیچگاه پول زیادی به دست نمیآورند. پاهوم، بر روی زمین خودش زحمت میکشید که پس از مدتی زمین پیرزنی را نیز خرید و کارش را توسعه داد.
از ایرانصدا بشنوید
دو خواهر، یکی با مردی شهری و مغازهدار ازدواج کرده و دیگری با مردی روستایی به نام پاهوم ازدواج کرده است. آنها نشستهاند و دربارهی حالوروز خود صحبت میکنند. خواهر بزرگتر که شهری شده به خانهی خواهر کوچکتر در روستا آمده تا از زندگی مرفه خود برای او بگوید و فخر بفروشد. خواهر کوچکتر با اعتمادبهنفس قوی میگوید از زندگی فقیرانهی خودشان راضی است و هیچوقت آن را با زندگی مرفه خواهر شهریاش معاوضه نمیکند. خواهر بزرگتر او را ملامت میکند که این زندگی محدود، همراه با چیزهای مختصر، سرانجام او را فرسوده میکند و جوانیاش را به باد میدهد. خواهر کوچکتر برخلاف او معتقد است که زندگی خواهر بزرگتر در شهر، با آن درآمدهای کذایی شوهرش، همیشه متزلزل است؛ پس روزی به باد خواهد رفت و چون حلال نیست و از راههای نامناسبی به دست آمده، خیلی زود نابود میشود.
در این بین شوهر روستاییِ خواهر کوچکتر که در اتاق کناری دراز کشیده و مشغول استراحت است، حرفهای آنها را میشنود. افسوس میخورد که چرا زمیندار نیست. فکر میکند که اگر زمینهای بیشتری را در اختیار داشت، به این خواهرزن مغرور میفهماند که در آن صورت از خود شیطان هم نمیترسید و کارهای مهمی انجام میداد.
شیطان که در گوشهی اتاق مخفی شده بود، حرفهای مغرورانهی او را میشنود و زیر لب زمزمه میکند که: «باشه حتی از خود من هم نترس، هیچ اشکالی نداره. با هم دستوپنجه نرم میکنیم. من به تو هرچه زمین میخوایی، میدم؛ اما بدون که در آن صورت خیلی راحت در چنگ من میآیی.»
پاهوم فهمید زن ملّاک روستایشان میخواهد زمینهایش را به یک مهمانخانهدار پولدار بفروشد. کشاورزان دیگر روستا هم این موضوع را شنیدند و نگران شدند و چون توان خرید همهی زمینهای زن را نداشتند، قرار شد تا هرکدام قطعهای از زمینهای زن را بخرند. پاهوم هم به تکاپو افتاد تا هرطور شده از دیگران عقب نیفتد و سرانجام توانست زمینی را بخرد.
اهالی روستا به پاهوم که چهارنعل به سوی اربابشدن میتاخت، حسودی میکردند. آنها بهوضوح میدیدند که حرصوطمع جمعآوری مال و زیادکردن زمین تمام هوشوحواس پاهوم را به خود مشغول کرده است. پس با او لج میکردند و آزارش میدادند. سرانجام پاهوم از ماندن در آن روستا خسته شد و ... .
* دربارهی کتاب:
«یک آدم چقدر زمین میخواهد؟» یک داستان کوتاه از «لئو تولستوی» است که در سال 1886 منتشر شده و دربارهی مردی است که با حرصش به زمینخواری، همهچیز را از دست میدهد.
«جیمز جویس» در اواخر زندگیاش به دختر خود نوشت که این «بزرگترین داستانی است که ادبیات جهان آفریده است».
«لودویگ ویتگنشتاین»، فیلسوف آلمانی، یکی دیگر از تحسینکنندگان صاحبنام این داستان بود.
عناصری از این داستان کوتاه در فیلم آلمانی «اسکارابی: یک آدم چقدر زمین میخواهد؟» به کارگردانی «هانس یورگن سیبربرگ» در سال 1969 استفاده شده است. همچنین فیلم «تا غروب» به کارگردانی و نویسندگی «جعفر والی» در سال 1367 با الهام از این اثر ساخته شده است.
* دربارهی نویسنده:
«لِو نیکلایِویچ تولستوی» (زادهی 9سپتامبر1828 در یاسنایا پالیانا – درگذشتهی 20نوامبر1910 در یاسنایا پالیانا)، نویسندهی روسی و یکی از بزرگترین نویسندگان تاریخ ادبیات جهان است. او بهسبب نوشتن رمانهای واقعگرایانهی خود، «جنگ و صلح» و «آنا کارنینا»، شهرت جهانی به دست آورد.
تولستوی در خانوادهای اشرافی به دنیا آمد. پدرش وکیل پرآوازهای بود. او پس از پایان مدرسه، وارد دانشگاه «قازان» شد، اما پس از مدتی آنجا را ترک کرد و مشغول یادگیریِ رشتهی حقوق شد تا همچون پدرش وکیل شود، اما خبر نداشت قرار است با رمانهایش زمینلرزهای بر اندام ادبیات جهان بیفکند.
پس از دانشگاه و شغل وکالت، به ارتش روسیه و جنگهای قفقاز پیوست. اولین جرقهی نویسندگیاش، پس از شنیدن داستان سربازان، در ذهنش روشن شد که با نوشتن داستان «کودکی» آن را شروع کرد و با کتابهای «نوجوانی» و «جوانی» این سهگانه را به پایان رساند.
پس از جنگ، تولستوی به فکر ساختن دوبارهی آموزشوپرورش روسیه بود. لئو تولستوی به کشورهای متعددی سفر کرد و با اندیشمندان بزرگی همچون «چارلز دیکنز» دیدار کرد. پس از تحقیق و بررسی نظامهای آموزشیِ کشورهای دیگر، به روسیه بازگشت و تحت تأثیر افکار «ژان ژاک روسو» دست به تأسیس مدرسه در روستاها زد.
تولستوی، برخلاف دیگر نویسندگان، عملگرا بود. او نهتنها داستان مینوشت، بلکه داستان میساخت. مردم روسیه تا به امروز، لئو تولستوی را یکی از پایهگذاران نظام آموزشی نوین خود میدانند.
مهمترین آثار او عبارتاند از: آناکارنینا؛ جنگ و صلح؛ رستاخیز؛ تریلوژی کودکی، نوجوانی، جوانی؛ قزاقان؛ چه باید کرد؛ مرگ ایوان ایلیچ؛ هنر چیست؟
* کتاب:
How Much Land Does a Man Require? (1886)
Много ли человеку земли нужно? (1886)
Mnogo li cheloveku zemli nuzhno? (1886)
*فیلم:
تا غروب (1367)
(1969) Scarabea: How Much Land Does a Man Need
در این بین شوهر روستاییِ خواهر کوچکتر که در اتاق کناری دراز کشیده و مشغول استراحت است، حرفهای آنها را میشنود. افسوس میخورد که چرا زمیندار نیست. فکر میکند که اگر زمینهای بیشتری را در اختیار داشت، به این خواهرزن مغرور میفهماند که در آن صورت از خود شیطان هم نمیترسید و کارهای مهمی انجام میداد.
شیطان که در گوشهی اتاق مخفی شده بود، حرفهای مغرورانهی او را میشنود و زیر لب زمزمه میکند که: «باشه حتی از خود من هم نترس، هیچ اشکالی نداره. با هم دستوپنجه نرم میکنیم. من به تو هرچه زمین میخوایی، میدم؛ اما بدون که در آن صورت خیلی راحت در چنگ من میآیی.»
پاهوم فهمید زن ملّاک روستایشان میخواهد زمینهایش را به یک مهمانخانهدار پولدار بفروشد. کشاورزان دیگر روستا هم این موضوع را شنیدند و نگران شدند و چون توان خرید همهی زمینهای زن را نداشتند، قرار شد تا هرکدام قطعهای از زمینهای زن را بخرند. پاهوم هم به تکاپو افتاد تا هرطور شده از دیگران عقب نیفتد و سرانجام توانست زمینی را بخرد.
اهالی روستا به پاهوم که چهارنعل به سوی اربابشدن میتاخت، حسودی میکردند. آنها بهوضوح میدیدند که حرصوطمع جمعآوری مال و زیادکردن زمین تمام هوشوحواس پاهوم را به خود مشغول کرده است. پس با او لج میکردند و آزارش میدادند. سرانجام پاهوم از ماندن در آن روستا خسته شد و ... .
* دربارهی کتاب:
«یک آدم چقدر زمین میخواهد؟» یک داستان کوتاه از «لئو تولستوی» است که در سال 1886 منتشر شده و دربارهی مردی است که با حرصش به زمینخواری، همهچیز را از دست میدهد.
«جیمز جویس» در اواخر زندگیاش به دختر خود نوشت که این «بزرگترین داستانی است که ادبیات جهان آفریده است».
«لودویگ ویتگنشتاین»، فیلسوف آلمانی، یکی دیگر از تحسینکنندگان صاحبنام این داستان بود.
عناصری از این داستان کوتاه در فیلم آلمانی «اسکارابی: یک آدم چقدر زمین میخواهد؟» به کارگردانی «هانس یورگن سیبربرگ» در سال 1969 استفاده شده است. همچنین فیلم «تا غروب» به کارگردانی و نویسندگی «جعفر والی» در سال 1367 با الهام از این اثر ساخته شده است.
* دربارهی نویسنده:
«لِو نیکلایِویچ تولستوی» (زادهی 9سپتامبر1828 در یاسنایا پالیانا – درگذشتهی 20نوامبر1910 در یاسنایا پالیانا)، نویسندهی روسی و یکی از بزرگترین نویسندگان تاریخ ادبیات جهان است. او بهسبب نوشتن رمانهای واقعگرایانهی خود، «جنگ و صلح» و «آنا کارنینا»، شهرت جهانی به دست آورد.
تولستوی در خانوادهای اشرافی به دنیا آمد. پدرش وکیل پرآوازهای بود. او پس از پایان مدرسه، وارد دانشگاه «قازان» شد، اما پس از مدتی آنجا را ترک کرد و مشغول یادگیریِ رشتهی حقوق شد تا همچون پدرش وکیل شود، اما خبر نداشت قرار است با رمانهایش زمینلرزهای بر اندام ادبیات جهان بیفکند.
پس از دانشگاه و شغل وکالت، به ارتش روسیه و جنگهای قفقاز پیوست. اولین جرقهی نویسندگیاش، پس از شنیدن داستان سربازان، در ذهنش روشن شد که با نوشتن داستان «کودکی» آن را شروع کرد و با کتابهای «نوجوانی» و «جوانی» این سهگانه را به پایان رساند.
پس از جنگ، تولستوی به فکر ساختن دوبارهی آموزشوپرورش روسیه بود. لئو تولستوی به کشورهای متعددی سفر کرد و با اندیشمندان بزرگی همچون «چارلز دیکنز» دیدار کرد. پس از تحقیق و بررسی نظامهای آموزشیِ کشورهای دیگر، به روسیه بازگشت و تحت تأثیر افکار «ژان ژاک روسو» دست به تأسیس مدرسه در روستاها زد.
تولستوی، برخلاف دیگر نویسندگان، عملگرا بود. او نهتنها داستان مینوشت، بلکه داستان میساخت. مردم روسیه تا به امروز، لئو تولستوی را یکی از پایهگذاران نظام آموزشی نوین خود میدانند.
مهمترین آثار او عبارتاند از: آناکارنینا؛ جنگ و صلح؛ رستاخیز؛ تریلوژی کودکی، نوجوانی، جوانی؛ قزاقان؛ چه باید کرد؛ مرگ ایوان ایلیچ؛ هنر چیست؟
* کتاب:
How Much Land Does a Man Require? (1886)
Много ли человеку земли нужно? (1886)
Mnogo li cheloveku zemli nuzhno? (1886)
*فیلم:
تا غروب (1367)
(1969) Scarabea: How Much Land Does a Man Need
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
تصاویر
از همین نویسنده
از همین گوینده
-
-
-
-
-
-
-
-
ستاره ی توس (داستان زندگی خواجه نصیرالدین توسی)
-
محشای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران - جلد 14 (بازنگری در قانون اساسی)
-
محشای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران - جلد 13 (شورای عالی امنیت ملی)
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان