منو
ﺟﺷن ﺧﺮﮔوش‌ھﺎ

ﺟﺷن ﺧﺮﮔوش‌ھﺎ

  • 8 قطعه
  • 180 دقیقه مدت کتاب
  • 3591 دریافت شده
نویسنده: محمد میرکیانی
راوی: داوود نماینده
قالب: روایی
دسته‌بندی: کتاب گویا
در ﻣﺣﻠه‌ی ﺧﺮﮔوش‌ھﺎ، رﻗص و ﭘﺎیﮐوﺑﯽ ﺑﺮﭘﺎ ﺷده ﺑود. اﯾن ﮔوﺷﻪ و آن ﮔوﺷﻪ، ﺧﺮﮔوش‌ھﺎ ﮔوش ﺗﮐﺎن ﻣﯽدادﻧد و ﭘﺎیﮐوﺑﯽ ﻣﯽﮐﺮدﻧد.

از ایرانصدا بشنوید

ﺧﺮﮔوش‌ها روی ﭘﺎی ﺧودشان ﺑﻧد ﻧﺑودند. ﻣﺛل آن ﺑود ﮐﻪ از ﺧودبی‌ﺧود ﺷده ﺑودﻧد؛ ﭼون از ﺳﺮوﮐول هم ﺑﺎﻻ ﻣﯽرﻓﺗﻧد و اﯾن طﺮف و آن طﺮف ﻣﯽﭘﺮﯾدﻧد و ﮔﺎھﯽ ﺑﺎ ﮔﺎزﮔﺮﻓﺗن ﮔوش ﺧﺮﮔوﺷﯽ، ﺻدای ﺟﯾﻐﯽ ﺑﻠﻧد ﻣﯽﺷد. از ﺻدای ﺟﯾﻎ، ﺧﺮﮔوش‌‌های ﺷﺎدﻣﺎن ﻣﯽﺧﻧدﯾدﻧد و ﺑﻪدﻧﺑﺎل ﺗﮐﻪ هویج‌هایی ﻣﯽدوﯾدﻧد ﮐﻪ ﮔﺎهی از ﮔوﺷﻪای ﻣﯾﺎن آنها ﻣﯽاﻓﺗﺎد.
ﻣﺎﻣﺎن ﺧﺮﮔوش‌‌ها در اﯾن هیاهو ﺑﭼﻪﺧﺮﮔوش‌‌ها را ﮐﻧﺎر ﻣﯽﮐﺷﯾدﻧد ﮐﻪ زﯾﺮ دﺳت‌وﭘﺎی ﺑﺰرگﺗﺮها ﻧﻣﺎﻧﻧد؛ وﻟﯽ ﺧودﺷﺎن ﺧﻧده از ﺻورت‌هاﯾﺷﺎن دور ﻧﻣﯽﺷد. از ﺑﺎﻻوﭘﺎﯾﯾن ﭘﺮﯾدن ﺧﺮﮔوش‌‌ها، ﮔﺎهی ﭘﺮﺗوی ﻧوری ﮐﻪ از ﺑﯾﺮون و از ﺳوراخ ﻻﻧﻪ ﮐم ‌و زﯾﺎد ﯾﺎ ﮐم‌رﻧگ و ﭘﺮرﻧگ ﻣﯽﺷد، ﻓﺿﺎﯾﯽ ﻋﺟﯾب و ﻏﺮﯾب در ﻣﺣﻠه‌ی ﺧﺮﮔوش‌ها آﻓﺮﯾده ﺑود.
در اﯾن هیاهو ﻧﺎﮔهان ﻣﺎﻣﺎنﺧﺮﮔوﺷﯽ ﺟﯾﻎ ﮐﺷﯾد: «ﭘﺳﺮم ﻧﯾﺳت.»
ﺑﺎﺑﺎﺧﺮﮔوﺷﯽ هم ﻓﺮﯾﺎد زد: «دﺧﺗﺮ ﻣن هم ﻧﯾست.»
ﯾﮐﯽ ﮔﻔت: «ﺧب، همین‌ﺟﺎ هستند، ﺟﺎﯾﯽ ﻧﺮﻓﺗﻧد.»
ﺧﺮﮔوﺷﯽ از دورﺗﺮ ﮔﻔت: «ﭼﺮا ﺟﺷن هوﯾﺞ ﻣﺎ را ﺧﺮاب ﮐﺮدﯾد؟»
ﺑﺎﺑﺎ ﺧﺮﮔوش ﮔﻔت: «ﮐدام ﺟﺷن هوﯾﺞ؟! هر ﺑﻼﯾﯽ ﺳﺮ ﻣﺎ ﻣﯽآﯾد، از اﯾن ﺟﺷن هوﯾﺞ اﺳت!»
از آن دورﺗﺮ یکی ﮔﻔت: «ﻣﺎ ﻧﺑﺎﯾد ﺷﺎد ﺑﺎﺷﯾم؟ هر روز از ﺧواب ﮐﻪ ﺑﯾدار ﻣﯽﺷوﯾم و ﺗﺎ ﺷب ﮐﻪﻣﯽﺧواﺑﯾم، ﺑﺎﯾد از دﺷﻣن ﺑﺗﺮﺳﯾم؟ روز، روﺑﺎه؛ ﺷب، روﺑﺎه؛ ﺗوی ﺧواب، روﺑﺎه؛ ﺗوی ﺑﯾداری، روﺑﺎه؛ ﭘس ﮐﯽ ﺷﺎدی و ﻓﺮاﻣوﺷﯽ؟ آخ ﮐﻪ دﻟم تنگ ﺷده ﺑﺮای یک ﺧواب ﺧﺮﮔوﺷﯽ.»

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

5

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

تصاویر

از همین نویسنده

از همین گوینده

کتاب گویا