منو
تاجر مگس

تاجر مگس

  • 6 قطعه
  • 117 دقیقه مدت کتاب
  • 8124 دریافت شده
نویسنده: محمدرضا قربانی
کارگردان: علی عمرانی
قالب: نمایشی
دسته‌بندی: رمان و داستان
قنبر جوان ساده دلی است. او مدت‌هاست که نامزد پریچهر است و منتظر است که پدر و مادر پریچهر اجازه ازدواج را به آنها بدهند، اما پدر پریچهر برای سرگرفتن این ازدواج شرط گذاشته است.

از ایرانصدا بشنوید

قنبر جوان ساده‌دلی است. او مدت‌هاست که نامزد پریچهر است و منتظر است که پدر و مادر پریچهر اجازه ازدواج را به آنها بدهند، اما صفدر (پدر پریچهر) که در یک مسافرخانه شریک است، برای سرگرفتن این ازدواج شرط گذاشته؛ او به قنبر یک ماه مهلت داده تا کار پیدا کند و گرنه نامزدی را به‌هم می زند. در این بین گذر قنبر به یک کافه تریا می‌افتد و محمود (دوست قدیمی‌اش) را که ادعا می کند فیلمساز است، در آنجا می‌بیند. محمود به قنبر قول می‌دهد که نقش اصلی یکی از فیلم‌هایش را به او بدهد و قنبر که عاشق هنرپیشگی سینماست، از این بابت خوشحال می‌‌شود.
ازطرفی در مسافرخانه صفدر اتفاق عجیبی می‌افتد. مردی به نام «بهرامی» که ادعا می‌کند تاجر مگس است و حاضر است هر مگس زنده را 100 تومان بخرد، به آنجا وارد می‌شود. صفدر به این مسئله مشکوک می‌شود و تصمیم می‌گیرد موضوع را به کلانتری گزارش کند. پس از تحقیقات افسر کلانتری مشخص می‌شود که کار بهرامی اگرچه از نظر منطقی با عقل جور در نمی‌آید، اما از نظر قانونی خلاف نیست.
ازطرفی محمود و هم‌دستش (فرامرز) قصد دارند با استفاده از ساده‌لوحی قنبر نقشه‌شان را عملی کنند. قنبر به مسافرخانه صفدر می‌رود و به او می‌گوید که هنرپیشه شده و قرار است که در یک فیلم بازی کند. صفدر به او پیشنهاد می‌دهد که در کنار بازیگری فیلم، به شکار مگس مشغول شود چراکه تجارت مگس می‌تواند از او یک آدم پولدار بسازد.
بهرامی به سراغ یکی از موسیقیدان‌هایی که قرار است به مدت 10 شب کنسرت داشته باشد، می‌رود و به ازای هر شب اجرا، از او تقاضای 50 هزارتومان پول می‌کند و به رهبر ارکستر هشدار می‌دهد که اگر درخواست او را رد کند، ممکن است اجرای او با افتضاح رو به‌رو شود چرا که او می‌تواند با مگس‌های سمجی که در اختیار دارد، کنسرت او را به هم بریزد.

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

4

محتوا و داستان

4

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • تا زمان اجرای نقشه بازیگری قصه خیلی خوب بود ولی ناگهان گویا نویسنده خواست داستان را جمع و جور کند و اصلا نگاه طنز و کمدی رو تا آخر داستان رعایت نکرد و به قولی سر و ته قصه را جمع کرد و گاف هایی نیز داد خلاصه که هرکی میخاد گوش کنه تا وقتی گوش کنه که ساعت معامله میشه بقیشو خودش حدس بزنه جالبتره
  • سلام عالی بود من که خیلی لذت بردم به امید موفقیت بیشتر
  • سلام خیلی قشنگ بود
  • عالییییی
  • عالی بود ممنون
  • خیلی جالب و گوش دادنی بود
  • خیلی سرگرم کننده وجالب
  • خیلی ممنون خوب بود
  • عالی و شنیدنی

تصاویر

کتاب گویا