منو
ملک جمشید

ملک جمشید

  • 9 قطعه
  • 170 دقیقه مدت کتاب
  • 18462 دریافت شده
نویسنده: عباس شادروان
کارگردان: محمد عمرانی
قالب: نمایشی
دسته‌بندی: عاشقانه
جمشید درپی آهویی تاخت و از سپاه جدا ماند. او در بیابان‌ها رنج‌ها برد تا به دروازه شهری رسید؛ در همان دم، تیر عشق ماه عالم‌گیر بر قلبش نشست و وارد شهر شد.

از ایرانصدا بشنوید

جمشید که خسته و گرسنه بود، وقتی وارد شهر شد به حمامی رفت و خود را آراست؛ اما چیزی برای خوردن نیافت، تا اینکه رستم‌خان، چهارسوق‌دار بزرگ، نانی به او داد و مهر جمشید به دلش نشست و او را فرزندخوانده خود کرد و به منزل برد.
جمشید در حسرت یاری که هنگام ورود به شهر عاشق او شده بود، می‌سوخت. رستم‌خان این را دریافت و به او قول داد فردا دیدارشان را تدارک ببیند.
صبح فردا، جمشید و رستم‌خان به چهارسوق رفتند و فراشی پیامی از آمدن ملکه آفاق داد. ماه عالم‌گیر که با رستم‌خان درباره تازه‌واردها صحبت می‌کرد، چشمش به جمشید افتاد و از حال رفت.
ملکه بعد از آنکه حالش بهتر شد، ندیمه‌اش را فرستاد تا پنهانی ملک جمشید را به سرایش بیاورد. همان‌دم که جمشید آماده‌ی رفتن و پیوستن به ملکه بود، رستم‌خان سررسید و او را از رفتن بازداشت و او را به باغ سحرآمیز و حمام بلور برد و سپس موضوع در طلسم بودن ملک فریدون، برادر ماه عالم‌گیر، را برایش گفت.

*نقیب الممالک لقب محمد علی از نقالان عصر ناصرالدین شاه است. شاه قاجار او را برای نقل قصه و داستان گویی برگزید،و وظیفه ای بر او معین ساخت تا هنگام استراحت بعد از ناهار و شب ها پیش از خواب به داستان گویی(گاهی همراه با نواخته شدن کمانچه) بپردازد.ناصرالدین شاه بعد ها او را ملقب به نقیب الممالک نمود.قصه های مشهور امیر ارسلان،ملک جمشید و زرین ملک از جمله داستان هایی بوده است که او در خلال این داستان گویی ها برای شاه قجر می گفته است.
مرگ نقیب الممالک را در روز شنبه 17 ربیع الاول سنه 1300ق. نوشته است .

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

5

آسیب ها

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • خیلی زیبا بود. از افسانه های کهن بیشتر کار کنید. صداپیشگان هم همگی فوق العاده بودند.
  • انتها داستان را کامل نگزاشتید.متوجه نشدیم چه شد
  • اونایی که تعریف کردن مطمعنم که کامل گوش ندادن چون اصلا کلی حذفیات داشت و بی سر و ته تموم شد، اصلا هم برای مسئول های ساید شعور مخاطب ارزشی نداره که اینطور اپلود میکنن
  • مسخره ترین و بی محتوا ترین و افتضاح ترین نمایشی بود که توی ۸ سالی که دارم نمایش رادیویی گوش می‌دم، شنیدم.
  • سلام. لطفاً نمایش اقبال طرار رو توی آرشیوتون قرار بدید. از شنوندگان کسی این اثر رو توی آرشیوش داره؟
  • با درود و خسته نباشید و سپاس فراوان یک جای داستان خییلی خیلی قشنگ بود اونجاش که ملک جمشید به آهو تبدیل شده بود و صدا پیشه خیلی باحال داشت معع معع معع میکرد 😂😂😂😂😂😂
  • عالی بود ولی ناقص کشتن برق دیو حذف شده بود یعنی اجرا شده احتمالا در تدوین یا بارگذاری مشکلی بوده که از وسط ماجرا ناقص وسط یک ماجرای دیگه در میاد کشتن اکوان دیو را هم نداشت ولی این قسمت رو کلا نداشت ممکنه اصلا اجرا نشده در نمایش
  • خیلی داستان زیبا وروان بود امیدوارم که از این دست داستانهای کهن بیشتر به کار ببرید ممنون وسپاسگزارم
  • اصل داستان خوب است ولی برا تبدیل شدن به داستان نمایشی باید مقداری کار شود
  • عالیییییی
  • عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بوووووووووووووووووووووود
  • چرا داستان ناقص بود؟ برق دیو رو چطوری کشت؟ اکوان دیو هم که قرار بود بعد از مادر دیو کشته بشه و ماه عالمگیر رو نجات بده هم اصلا تعریف نشد.
  • خدایی سینماهالیوودهم به پای شمانمیرسه،چنان محودداستاناتون میشم که انگارتوی خودداستان هستم
  • حذفیات زیاد داشت . حذف نکنید لطفا اعصابمون بهم می ریزه 😑
  • سلام. صدا پیشه ها و داستان عالی بودند و ممنونم. اما این چه طرزشه؟ اگر آدم پدر مادر داشته باشه داستان را هم سانسور میکنه؟
  • عالی سپاس. از این قبیل و داستانهای ایران باستان بیشتر پخش کنید
  • عالی ممنون
  • خسته نباشید از امیر ارسلان نامدار نمایشش بهتر بود
  • خیلی خوب خواهشا داستان‌های فردوسی سعدی... بزارید
  • سلام عرض میکنم خدمت همه ی عزیزان زحمت کش این برنامه دمت تون گرم با این داستان بسیار زیبا و دلنشین ای کاش از این همه داستان های غیر ایرانی از این داستانهای ایرانی استفاده کنید مجبورم در دوقست پست کنم

تصاویر

کتاب گویا