منو
شکرخند

شکرخند

  • 9 قطعه
  • 54 دقیقه مدت کتاب
  • 15034 دریافت شده
نویسنده: باران امیرحسنی
کارگردان:
قالب: نمایشی
دسته‌بندی: رمان و داستان
«شکرخند» در بر گیرنده‌ی حکایت‌های طنزآمیز شخصیت «کریم شیره‌ای»، تلخک و دلقک اختصاصی دربار «ناصرالدین شاه» است.

از ایرانصدا بشنوید

* «کریم» با خوشحالی به «خانم جان» می‌گوید که به عروسی پسر «کامران میرزا» می‌رود و می‌خواهد سکه و اشرفی‌ها را جمع کند. «خواجه الماس» به او می‌گوید که باید برای این عروسی سنگ تمام بگذارد و «شازده آقا» در ازایش علاوه بر انعام، خلعتی فاخر برایش کنار گذاشته است. اما خلعتی که برایش می‌آورند، پالان خر است! کریم هم با مزاح و تمسخر، آن را خلعت حضرت شازده خطاب می‌کند.

** کریم سوار خر خود به همراه خواجه الماس و دیگران، سوار بر اسب، در حال حرکت‌اند. خواجه الماس به او می‌گوید که «سلیمان افشار» ملقب به «صاحب اختیار» که همراه شاه است، بسیار بداخلاق است و مانند دیگر درباریان نیست و نزد «ناصرالدین شاه» ارج و قرب خاصی دارد و نباید عصبانی‌اش کنند. آنها به آب می‌رسند و خر کریم از آب عبور نمی‌کند و همه را منتظر می‌گذارد. کریم هم در مزاحی به خرش می‌گوید: هرکاری کردم از آب رد نشدی، دیگر خود دانی؛ اگر رد شوی صاحب اختیاری و اگر رد نشوی، باز هم صاحب اختیاری!

*** خر کریم خسته شده است. او خرش را خطاب قرار می‌دهد که تا «صاحب‌قرانیه» راهی نمانده است. خواجه الماس نگران اوست. ولی کریم نگرانی او را بی‌مورد می‌داند. خواجه الماس نمی‌خواهد تاوان خوش‌رقصی‌های کریم را پس بدهد. او هیچ صله و انعامی نصیبش نشده است؛ چراکه صاحب‌اختیار چون نتوانسته از پس کریم بربیاید، حرصش را سر خواجه الماس خالی کرده است. کریم به وی می‌گوید که تقصیر خودش است که نتوانسته چیزی از صاحب اختیار بگیرد و به زودی او صاحب اختیار را مجبور می‌کند تا خرش را نعل کند.

و قصه‌های دیگر از این شخصیت بذله‌گو و شوخ ...

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

4

محتوا و داستان

4

فصل ها

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • دمتونگرمباحالبود👍
  • سلام وقت بخیر ایران وقتی که زندگی من هیچ چیز نبود هیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیواری دریافتم باید، باید، باید دیوانه وار دوست بدارم کسی را که مثل هیچ کس نیست
  • سلام خوبید ببخشید بقیه داستان رو کی اضافه میکند
  • استادمیرطاهری مظلومی بی نظیر هستن
  • بد نیست.
  • این داستان‌ها ظاهراً نوشته نویسنده معاصر است که آن‌ها را به کریم‌شیره‌ای منتسب کرده است. این حکایات واقعاً برگرفته از حوادث آن ایام و یا روایاتی از زندگی خود کریم نیست. این موضوع ماجرا را لوث کرده و در این میان تنها از نام کریم‌شیره‌ای و فضای آن زمان استفاده ابزاری شده است. کاش تحقیق و تفحصی مستند در زندگی و ماجراهای وی صورت می‌گرفت.
  • خوب نبود
  • عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
  • مسخرست :|
  • عاللللللللللییییییییییی
  • خیلی باحال بود
  • خوب بود.
  • یکم آبکی بود شبیه نمایش‌های صبح جمعه بود
  • هنوز گوش نکردم
  • سلام وقت بخیر ایران صدای عزیز چقدررررررررررررررر زیبا صداپیشگان و عزیزان انشالله سلامت و سربلند باشید
  • باحال بود🙂

تصاویر

کتاب گویا