منو
شب یلدا

شب یلدا

  • 4 قطعه
  • 24 دقیقه مدت کتاب
  • 4005 دریافت شده
نویسنده: محمد میرکیانی
راوی: محمدرضا سرشار
قالب: روایی
دسته‌بندی: کتاب گویا
مش صابر روی پله‌های خونه قدیمیش نشسته بود. سوز و سرمایی میومد و برای لحظه‌ای آروم می‌شد. مش صابر کیسه توتونی از جیبش درآورد تا چپق بکشه. رقیه خاتون از راه رسید و گفت: چه کار می کنی؟

از ایرانصدا بشنوید

... امروز یه عالمه کار داریم و تو مشغول چپق کشیدنی؟ مش صابر جواب داد: فکر کردی من بیکار نشسته‌ام؟ امشب باید برای بچه ها یه قصه ی جدید بگم. آخه امشب طولانی‌ترین شب ساله و بچه‌ها حتما پای کرسی جمع میشن.
رقیه خاتون ادامه داد که کرسی سرد به چه دردی میخوره؟ همین حالا برو و چند تا گوله خاک زغال بخر. مش صابر با بی‌میلی بلند شد و بیرون رفت. به مغازه زغال‌فروشی رسید و بیست تا گوله زغال خرید، اما نمی‌تونست زغال‌ها رو تا خونه ببره. با خودش گفت اگه منم چند تا نوه داشتم، لازم نبود این همه سختی بکشم و تو این سن و سال بار به این سنگینی رو تا خونه ببرم....

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

4

محتوا و داستان

4

آسیب ها

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • سلام ..عالیه.. میشه از نویسنده اقای یوستین گوردر کتاب های بیشتری تهیه کنید؟لطفا جواب دهید
  • کاربر مهمان
    سلام ..عالیه.. میشه از نویسنده اقای یوستین گوردر کتاب های بیشتری تهیه کنید؟لطفا جواب دهید
    سلام بله ان شالله
  • تاااااااااا میتونین قصه ی ظهر جمعه بزارین تو ایرانصدا ❤️💫💫💫💫✨✨✨💞😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😊📖📖📖📖📖👀👀👀👀📖📖📖📖📖📖📖📖📖
  • ممنون بابت اضافه کردن علاقمندی ها واقعا لازم بود عالی شد
  • مثل همیشه عالی ممنون
  • ممنون اززحماتتون .یارویاورشب وروزم شده این داستانهاونمایشهای شما.بازم ممنون
  • سلام. عالی با تشکر از برنامه خوبتون. مخصوصاً قسمت قصه های ظهر جمعه با صدای آقای سرشار. لطف کنین داستان‌های قدیمی ترش را هم بزارین. با تشکر فراوان. شب خوش

تصاویر

از همین گوینده

کتاب گویا