منو
سوغات مرگ

سوغات مرگ

  • 9 قطعه
  • 168 دقیقه مدت کتاب
  • 8641 دریافت شده
نویسنده: بابک صفی خانی
کارگردان: مجید همزه
قالب: نمایشی
دسته‌بندی: رمان و داستان
سهراب، استاد دانشگاه، بیش از 15 سال است که از ایران رفته و در اسکاتلند زندگی می‌کند. حالا خواهرزاده‌ی او (فرزانه) به او تلفن می‌زند و می‌گوید که پدرش حال خوشی ندارد و می‌خواهد قبل از مرگ، پسرش را ببییند....

از ایرانصدا بشنوید

سهراب با شنیدن این پیغام، به سرعت به ایران می‌آید و فرزانه به استقبالش می‌رود تا او را به خانه‌ ی پدری اش ببرد. البته این نقشه‌ ای بیش نیست؛ برای اینکه آنها سهراب را به ایران بکشانند. طبق این نقشه که فرزانه آن را طراحی کرده است، به سهراب گفته‌ اند که پدرش سرطان کبد دارد و کمتر از یک ماه دیگر زنده است. ولی سهراب به گفته‌های آنها مشکوک می‌شود و می‌گوید که هیچ دکتری به این صراحت زمان مرگ را به مریض اعلام نمی‌کند.
ازطرفی سهراب متوجه می‌شود که دوست قدیمی‌ اش، سعید، چندسال پیش، به طرزی فجیع کشته شده و پرونده قتل او هنوز باز است، چون قاتل شناسایی نشده است و محبوبه، همسر سعید، پس از چهارسال از مرگ همسرش، هنوز لباس سیاهش را درنیاورده است.
سهراب، سعید و نادر، سه دوست بودند که هر سه در جوانی خواستگار محبوبه بودند، اما محبوبه به خواستگاری سعید پاسخ مثبت داد. پس از این اتفاق، سهراب از ایران به اسکاتلند رفت و هرگز ازدواج نکرد.
نادر، دوست مشترک دیگرشان، در دیداری که با سهراب داشت، به سهراب گفت که پس از مرگ سعید، در قالب شخصی ناشناس، برای محبوبه کمک مالی می‌فرستد و حتی چند بار از محبوبه خواستگاری کرده که محبوبه پاسخ منفی داده است.
از طرفی، فرزانه معتقد است که محبوبه می‌داند قاتل سعید کیست، چون وقتی قاتل را نفرین می‌کند، از لحنش می‌توان فهمید که او قاتل را می‌شناسد... .
در ادامه‌ی تحقیقات، سهراب پی می‌برد که محبوبه می‌داند که قاتل شوهرش نادر است؛ ولی اینکه چرا سکوت کرده است و این قضیه را به مأموران پرونده نگفته است، برایش سؤالی بی‌جواب است.
آنها برای اینکه بتوانند مدرک محکمه پسندی ترتیب بدهند، در مجلس تعزیه، چاقویی شبیه همان که نادر با آن سعید را کشت و در چاه انداخت، به دست یکی از شبیه‌خوانان می‌دهند. آنها حدس می زنند نادر با دیدن این چاقو، به محل جرم (چاه) برود تا ببیند آن چاقویی که در چاه انداخته، سرِ جایش هست، یا نه؟؟
شب هنگام، استوار و سهراب و فرزانه به چاه مورد نظر می‌روند و منتظر رسیدن قاتل می ‌شوند...

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

4

فصل ها

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • ممنون از زحمتی که میکشید همیشه کتاب خوندن و دوست داشتم ودارم ولی هر وقت خواستم بخونم خوابم میبره کتاب صوتی عالیه بخصوص این سبک که بهترین روشه همچی خوبه فقط این اهنگها هم صداش زیاده هم زمانش
  • داستان رو دوست داشتم . ممنون از اجراتون
  • کار گروه اجرا عالی بود،اما داستان سطح پایین بود،بدرد سریالای آبگوشتی تلویزیون میخورد.وقتم تلف شد
  • درود بر کورش کببر
  • خوب بود ممنون زحمت کشیدید
  • ضعیف داستان
  • باتشکر وسپاس از تمام هنرمندان این مجموعه تنها مشکل این داستان برای من پخش نکردن بعضی از قسمتها بود مثلا فصل ۲و۵وبخشی از۷
  • خیلی خیلی عالی، خیلی قشنگ میشه با این داستان و نمایش ارتباط برقرار میشه کرد
  • سلام. خواهش میکنم تو رو خدا بین نمایش ها اینقدر موسیقی نذارید اونم با این صدای بلند تیز گوش خراش. صدای داستان از ته چاه میاد اما وقتی تموم‌میشه صدای موسیقی سر به فلک میره
  • سلام کاملا با نظر مجتبی برقبانی موافق هستم وهمیشه شاکی.وقتی با صدای.آ رام گوش میکنیم ناگهان صدای گوش خراش اهنگی بلند میشود ومجبو ریم کم کنیم ودوبا ره برای شروع قصه زیاد کنیم واین کار خسته کننده.میشود چندین.ندین با همه تذکر دادند ولی کسی عمل نمیکنداین قصه را در سال ۹۸د در استر الیا خواندم وامروز ۱۷ خرداد ۱۴۰۰ دوباره مرو کردم. مینو ( ش) دای
  • دستتون درد نکنه بر و بچ ایرانصدا خدا قووووت
  • واقعا برای نویسنده متاسفم
  • من منتظر بودم موضوع به وصیت ربط داشته باشه سنتشون برام جالب بود ولی مسیر قصه عوض شد ممنون برای به اجرا درآوردن این داستان کار بازیگرها همیشه عالیه
  • سپاسگزارم از زحمات شما. عالی بود

تصاویر

کتاب گویا