- ۵۲۵۳
- ۱۰۰۰
- ۱۰۰۰
- ۱۰۰۰
انتظار
«بیخبری» بسیار ناخوشایند است، مخصوصاً وقتی منتظر رسیدن کسی باشی! این داستان ماجرای انتظار مادری است که شبانهروز چشم به راه پسرش است، تا از راه برسد....
از ایرانصدا بشنوید
بیبی سخت بیمار است و بیخبری از فرزندش، روزبهروز حالش را بدتر کرده است. او که دیگر طاقتی برایش نمانده، با همسایهها درد دل می کند.
این مسئله موجب نگرانی همسایهها نیز شده است. بهخصوص ملوک خانم، که از نزدیکترین همسایههای اوست. او این مسئله را با پسرش «اسد» در میان میگذارد. «حسن» که از پشت در، گفتوگوی مادربزرگ و پدرش را شنیده، به فکر چارهای میافتد و به دنبال بهبود حال بی بی است. او فکری به ذهنش خطور میکند و به مش رحمان، که پستچی بازنشسته است میگوید بهتر است آنها نامهای جعل... ی را تدارک ببینند و آن را از طرف مرتضی (پسر بی بی) به دست او برسانند؛ نامهای که مرتضی در آن خبر آمدن خود در روز اربعین را داده است.
بیبی با رسیدن نامهی مرتضی خوشحال میشود و همه را دور خود جمع میکند و به اعظم میگوید که به محض تمام شدن ماه صفر، بساط عروسی او و مرتضی را راه میاندازد؛ اما همه نگران این هستند که اگر بیبی بفهمد نامه جعلی است و در روز موعود از مرتضی خبری نشود، این غصه را چطور تحمل کند.
آنها معتقدند که فقط یک معجزه میتواند این مشکل را حل کند. بی بی که با شنیدن خبر آمدن فرزندش، سرحالتر به نظر میرسد، به اعظم میگوید سفرهی نذری هر سالهاش را در شب اربعین در صحن امامزاده خواهد انداخت، چراکه مرتضی میآید و نذرش را که چرخاندن عَلم است، به جا میآورد.
حالا همه اهالی محل از نامهی جعلی و انتظار بیبی باخبرند و همه دست به دعا برداشتهاند.... نمایش بیشتر
این مسئله موجب نگرانی همسایهها نیز شده است. بهخصوص ملوک خانم، که از نزدیکترین همسایههای اوست. او این مسئله را با پسرش «اسد» در میان میگذارد. «حسن» که از پشت در، گفتوگوی مادربزرگ و پدرش را شنیده، به فکر چارهای میافتد و به دنبال بهبود حال بی بی است. او فکری به ذهنش خطور میکند و به مش رحمان، که پستچی بازنشسته است میگوید بهتر است آنها نامهای جعل... ی را تدارک ببینند و آن را از طرف مرتضی (پسر بی بی) به دست او برسانند؛ نامهای که مرتضی در آن خبر آمدن خود در روز اربعین را داده است.
بیبی با رسیدن نامهی مرتضی خوشحال میشود و همه را دور خود جمع میکند و به اعظم میگوید که به محض تمام شدن ماه صفر، بساط عروسی او و مرتضی را راه میاندازد؛ اما همه نگران این هستند که اگر بیبی بفهمد نامه جعلی است و در روز موعود از مرتضی خبری نشود، این غصه را چطور تحمل کند.
آنها معتقدند که فقط یک معجزه میتواند این مشکل را حل کند. بی بی که با شنیدن خبر آمدن فرزندش، سرحالتر به نظر میرسد، به اعظم میگوید سفرهی نذری هر سالهاش را در شب اربعین در صحن امامزاده خواهد انداخت، چراکه مرتضی میآید و نذرش را که چرخاندن عَلم است، به جا میآورد.
حالا همه اهالی محل از نامهی جعلی و انتظار بیبی باخبرند و همه دست به دعا برداشتهاند.... نمایش بیشتر
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان