- 6469
- 1000
- 1000
- 1000
تاوان
«امیرعلی»، تاجر سرشناس، پس از تقسیم دارایی‌هایش میان فرزندانش، با بی‌مهری و نقشه‌ی آنان در آسایشگاه روانی بستری می‌شود.
از ایرانصدا بشنوید
«امیرعلی»، تاجر سرشناس، ناگهان تصمیم می‌گیرد دارایی‌هایش را بین پسرانش تقسیم کند؛ ولی بعد از انجام این کار با بی‌مهری آنها و به بهانه‌ای در آسایشگاه روانی بستری و درواقع اسیر می‌شود. امیرعلی از آسایشگاه فرار می‌کند و در خانه دوست قدیمی‌اش، «آقا مقصود» زندگی می‌کند.
از یک سو، ساعد، پسر بزرگ امیرعلی به تحریک دشمن قدیمی پدر، «هیبت خان» در جست‌وجوی امیرعلی است. از طرف دیگر، سمیه، دختر طرد شده امیرعلی، از خارج برگشته تا دل پدر را به دست بیاورد. هیبت‌خان با ساعد تماس می‌گیرد و می‌گوید که پدرش پیش اوست و قصد دارد حساب‌هایش را با او تسویه کند...
از یک سو، ساعد، پسر بزرگ امیرعلی به تحریک دشمن قدیمی پدر، «هیبت خان» در جست‌وجوی امیرعلی است. از طرف دیگر، سمیه، دختر طرد شده امیرعلی، از خارج برگشته تا دل پدر را به دست بیاورد. هیبت‌خان با ساعد تماس می‌گیرد و می‌گوید که پدرش پیش اوست و قصد دارد حساب‌هایش را با او تسویه کند...
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان