- 6647
- 1000
- 1000
- 1000
ماراتن
«علی باغبانباشی» به خاطر فرار یکروزه بدون مرخصی از پادگان، تنبیه میشود و در این تنبیه اتفاقی رخ میدهد که مسیر زندگی او را تغییر میدهد....
از ایرانصدا بشنوید
«علی باغبانباشی» با پدرش در «طرقبه» مشهد زندگی میکرد. آنها به کشاورزی مشغول بودند، تا اینکه برای خدمت سربازی احضار شد.
در ادامه داستان با «محمد ابوذر» جوانی ساکن تهران که همسرش باردار است، آشنا میشویم. محمد ابوذر دوستی با نام «حبیب نوری» دارد که به دلیل حضور در شلوغیهای تهران، فراری است و به خانه محمد پناه آورده است؛ در حالی که نیروهای امنیتی نیز به محل اختفای او مشکوک شدهاند و محمد، با توجه به شرایط همسرش، باید برای این موضوع چارهجویی کند.
علی باغبانباشی، پس از گذشت یکماه از خدمت سربازی، موفق به گرفتن مرخصی (از ستوان میبدی) نمیشود؛ از این رو همراه با سرباز دیگری به نام «احسان»، جمعه شب از پادگان فرار میکنند؛ چراکه جمعه ها حضور و غیابی انجام نمیشود؛ اما...
در ادامه داستان با «محمد ابوذر» جوانی ساکن تهران که همسرش باردار است، آشنا میشویم. محمد ابوذر دوستی با نام «حبیب نوری» دارد که به دلیل حضور در شلوغیهای تهران، فراری است و به خانه محمد پناه آورده است؛ در حالی که نیروهای امنیتی نیز به محل اختفای او مشکوک شدهاند و محمد، با توجه به شرایط همسرش، باید برای این موضوع چارهجویی کند.
علی باغبانباشی، پس از گذشت یکماه از خدمت سربازی، موفق به گرفتن مرخصی (از ستوان میبدی) نمیشود؛ از این رو همراه با سرباز دیگری به نام «احسان»، جمعه شب از پادگان فرار میکنند؛ چراکه جمعه ها حضور و غیابی انجام نمیشود؛ اما...
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان